loading...
دنیای مطلب
فرحان شهمیری بازدید : 25 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)
 

سريال‌هاي نوروزي شبکه‌هاي سيما امسال نيز مانند اغلب سال‌هاي گذشته از مضموني طنز برخوردارند و با حضور جمعي از بازيگران اين عرصه به روي آنتن مي‌روند.

«پايتخت 3»، «خوب، بد، زشت»، «روزهاي بد در» و «ما فرشته نيستيم» عنوان سريال‌هاي نوروزي تلويزيون در سال 93 است که به ترتيب از شبکه‌هاي يک تا تهران پخش مي‌شوند و مانند هر سال ساخت اغلب انها تا آخرين روزهاي نوروز ادامه دارد.

سريال «پايتخت 3» که به کارگرداني سيروس مقدم و تهيه‌کنندگي الهام غفوري اواسط دي ماه در شيرگاه مازندران کليد خورد هر شب ساعت 22 و 15 دقيقه پخش مي‌شود و تکرار آن ساعت 1 و 30 بامداد و ساعت 15 روز بعد‌ از شبکه يک سيما است.

محسن تنابنده، احمد مهرانفر، ريما رامين‌فر، سارا و نيکا فوقاني اصل و عليرضا خمسه مانند سري اول و دوم اين مجموعه از بازيگران اصلي اين سريال هستند.

«خوب، بد، زشت» سريال نوروزي شبکه دو سيما نيز به کارگرداني منوچهر هادي و تهيه‌کنندگي عليرضا سبط احمدي ساخته مي‌شود و هر شب ساعت 21 و 30 دقيقه پخش مي‌شود و تکرار آن نيز ساعت 2 بامداد و 14 روز بعد به روي آنتن مي‌رود.

امين حيايي، بهاره رهنما، بهنوش بختياري، سوسن پرور، حسين محب‌اهري، مهدي سلوکي، شهين تسليمي و... از جمله بازيگران اين سريال نوروزي هستند.

سعيد آقاخاني نيز کارگرداني مجموعه نوروزي شبکه سه سيما با عنوان «روزهاي بد در» را بر عهده دارد که مجموعه‌اش هر شب ساعت 20 و 45 دقيقه به روي آنتن مي‌رود و تکرار آن نيز ساعت 24 بامداد و 16 روز بعد خواهد بود.

تهيه‌کنندگي اين سريال را ايرج محمدي و مهران مهام بر عهده دارند و هومن برق‌نورد، مريم اميرجلالي، بيژن بنفشه‌خواه، مهرناز بيات، اميررضا ميرآقا و مهران رجبي از جمله بازيگران اين مجموعه هستند.

آخرين سريال نوروزي را نيز شبکه تهران به روي آنتن مي‌برد که ساعت 23 و 15 دقيقه پخش مي‌شود، اين مجموعه را با عنوان «ما فرشته نيستيم» فلورا سام کارگرداني مي‌کند. تهيه‌کننده آن مجيد اوجي است که ساعت 19 روز بعد تکرار مي‌شود.

 

لحظه‌هاي شاد با سريال‌هاي نوروزي

آ‌ن‌طور که مي‌گويند ماجراي ساخت آثار مناسبتي تقريبا از دو دهه پيش آغاز شده است، اما همان‌طور که براي تاريخ پيدايش خيلي چيزهاي ديگر مي‌توان ان‌قلت و اما و اگر آورد. براي اين يکي هم مي‌شود اما و اگر آورد.

چطور مي شود پيدايش آثار مناسبتي را از ابتداي دهه 70 دانست، در حالي که بسياري از سريال ها و مجموعه هاي مناسبتي که ديده ايم محصول زماني بوده اند خيلي قبل از اين تاريخ؛ از مجموعه شاه دزد و ديگر مجموعه هاي اينچنيني بگيريد تا مجموعه چاق و لاغر!

البته اين ميان نکته اي هست و آن اين که پخش اين آثار در آن زمان به يک عادت براي تلويزيون تبديل نشده بود و آن هم شرايط آن روز جامعه و البته تعداد شبکه هاي تلويزيوني بود.

با گذشت زمان و اضافه شدن شبکه ها، تلويزيون تلاش کرد به تمام معني رسانه شود نه اين که فقط در خبر و گزارش خودش را به روز کند. بنابراين قدم در راهي گذاشت که امروز مي شود بعضي از نتايج آن را ديد؛ يعني اين که بنا بر مقتضيات و مناسبت هاي مختلف خود را مکلف کرد که برنامه نمايشي توليد کند. همين فکر و اصرار به اجراي آن در سال هاي بعد جرياني را در تلويزيون ايجاد کرد که به آن آثار مناسبتي اطلاق کردند. اين آثار در ابتدا، آثاري بود که طرح داستاني آنچناني نداشت. حتي مي شود گفت نويسندگان اين آثار به زحمت آن را بسط داده بودند، ولي عجيب بود که در مواجهه با مخاطب آنچنان توفيق يافتند که عاملي شد تا سازندگان اين نوع آثار باز هم ترغيب شوند پشت دوربين بروند و داستان ديگري را روايت کنند. همين توليد و پخش سريال هاي اينچنيني در ايامي چون نوروز، ماه رمضان، ماه محرم و دهه فجر توقعي در بين مخاطبان پديد آورد که در اين ايام حتما بايد نظاره گر چند سريال مناسبتي در قالب هاي گوناگون باشند. مديران و سازندگان آثار هم از چنين توقعي بدشان نيامد و نتيجه اين شد که رقابتي نفس گير، هر ساله بين آثار مناسبتي در مي گيرد که بخش مهمي از اجتماع هم در آن شريکند.

آثار مناسبتي نوروز

شروع سال جديد در هر کجاي دنيا يک اتفاق بزرگ است، خصوصا در کشور ما که به نوعي مهد بزرگداشت اين عيد باستاني محسوب مي شود، کسي نمي تواند از کنار اين اتفاق بي تفاوت بگذرد. تلويزيون هم تلاش مي کند به عنوان يک رسانه همه گير، از قافله عقب نماند به همين دليل کارهاي نمايشي اش را با اين شرايط به وجود آمده ميزان مي کند.

 

 

شاد و مفرح بودن، شايد بزرگ ترين ويژگي آثاري باشد که در ايام نوروز به آنتن پخش سپرده مي شوند. تقريبا بسياري از آدم هاي کاربلد حوزه طنز در اين فضا براي يکي از شبکه هاي سيما ذوق آزمايي کرده اند و کم و بيش هم موفق بوده اند.

در طول اين سال ها مهران مديري با ساخت آثاري چون جايزه بزرگ، مرد هزار چهره و مرد دو هزار چهره، حسابي درخشيده است. در کنار او البته انبوهي از هنرمندان مختلف چون جواد رضويان، سيامک انصاري، بهنوش بختياري، پيمان قاسمخاني، محراب قاسمخاني، فلامک جنيدي شقايق دهقان هم به چشم آمده ا ند. مهران مديري جزو آن نسل از طنز پردازاني است که هميشه نوع بخصوصي از طنز را ارائه داده است تا آنجا که براحتي مي شود کارهاي او را از ديگر کارگردانان اين حوزه تشخيص داد.

به جز مهران مديري اين سيروس مقدم است که با مجموعه هايي چون چک برگشتي و پايتخت يک و دو نوع ديگري از طنز را که به زندگي و روحيه بيشتر مردم نزديک بود به آنتن پخش سپرد. محسن تنابنده علاوه بر بازي در مجموعه هاي پايتخت، دستي هم در نگارش متن ها و طراحي قصه هاي مجموعه داشت. تقريبا در همه آثاري که عنوان نويسنده را يدک مي کشد، مي شود توقع داشت فيلمنامه و داستانک ها چفت و بست درست و حسابي داشته باشند .

 

 

ريما رامين فر، احمد مهران فر، هومن برق نورد و عليرضا خمسه با بازي در نقش هاي مختلف نوروزي سيروس مقدم در بين مخاطبان مطرح شدند. يکي از ويژگي هاي آثار سيروس مقدم علاوه بر حرکت پرشتاب و بيقرار دوربين، توليد حداکثري در حداقل زمان ممکن است روشي که خيلي از مديران تلويزيون به خاطر مقتضيات مختلف به آن روي خوش نشان دادند.

پديده اي به نام کلاه قرمزي

از ديگر مجموعه هاي نوروزي اين سال ها که اتفاقا با استقبال روبه رو شده و به تنهايي به برند تلويزيون در ايام نوروز تبديل شده بايد از مجموعه کلاه قرمزي نام برد که استقبال حيرت انگيز از آن ما را به اين نتيجه مي رساند که اولا مخاطب با برنامه هاي جذاب تلويزيوني قهر نکرده است و ثانيا پيام هاي اخلاقي را مي شود به مراتب هنرمندانه تر از آنچه که تصورش را مي کنيم به مخاطب ارائه کنيم.

حالا هرکدام از شخصيت هاي اين مجموعه طيف هاي مختلفي از هواداران را در بين اقشار مختلف مردم براي خود دست و پا کرده است. به عبارت ديگر هر مجموعه کلاه قرمزي به تنهايي مي تواند يک پديده باشد.

پسر خاله، پسر عمه زا، فاميل دور، ببعي، جيگر، گابي، آقاي همساده و... شخصيت هاي عروسکي اي هستند که در بين مردم حضوري زنده و ملموس دارند.

به جز آثاري که از آنها نام برده شد و هرکدام هم ويژگي هاي خودشان را دارند، بايد از يک انيميشن منسجم و مفرح هم نام برد که در طول سال هاي گذشته در ايام عيد به آنتن پخش سپرده شده است: شکرستان. اين انيميشن خلاقانه هم از آنجا که با هنرمندي تمام اجرا شده است، مخاطبان خاص خود را دارد و سازندگان آن نشان داده اند که شناخت فوق العاده اي از مخاطب و حرفي که مي زنند، دارند. مرتضي احمدي هنرمند پيشکسوت تئاتر، سينما، راديو، دوبله و تلويزيون راوي موفق ماجراهاي مختلف اين انيميشن جذاب است و خود ماجراهاي داستان اين انيميشن هم آنقدر خوب و پرملات است که بعيد است مخاطب با يک بار ديدن از ساير قسمت هاي آن چشم بپوشد.

يک مسابقه تمام عيار

اتفاقي که در اين ميان افتاد و سال به سال هم پررنگ تر شد، رقابت شبکه ها براي ارائه يک مجموعه پرمخاطب بود. درواقع برنامه هاي نمايشي نوروز بدون اين که اعلام شود در مسابقه اي شرکت مي کردند که مردم و رسانه ها به آن بال و پر مي دادند. در اين ميان هر شبکه اي که موفق مي شد عوامل حرفه اي تري به کار بگمارد از نتيجه کار راضي تر بود.

البته حرفه اي بودن هميشه به معناي شناخته تر بودن نبود، چراکه بسياري از جوانان هنرمند تنها به مدد استعدادشان در سال هاي اخير شناخته شدند و توانستند بسياري از هنرمندان نام آشنا را کنار بزنند. حتي با نگاهي گذرا به بهترين آثاري که در اين ايام با موفقيت مواجه شده اند، مي توان به اين حقيقت رسيد که سليقه مردم در طول چند سال اخير چه تغيير شگرفي کرده است.

 

 

ديگر نمي شود به صرف حضور يک بازيگر که احتمالا چند اثر طنز هم در کارنامه اش ديده مي شود، موفقيت اثر را پيش بيني کرد. مخاطب اين سال ها غافلگير کننده و پيچيده تر از اين حرف ها شده است. به همين دليل هم هست که بعضي از بزرگان طنز که اکنون در خارج از تلويزيون مشغول فعاليت هستند، ديگر فروغ روزگار گذشته را ندارند که طبيعي هم هست. يک نفر بايد به آنها بگويد هر چند وقت يکبار بايد بازنگري جامعي درباره آنچه براي مخاطب مي سازند، انجام دهند. ريل عوض کردن در کار طنز و نيازسنجي مداوم مي تواند ابزار مهمي براي انجام کارهاي در خور در اين زمينه باشد که البته با تاسف بسيار بايد گفت در اين مورد کم کاري هاي حيرت انگيزي صورت گرفته و مي گيرد. علاوه بر اين حضور فيلمنامه نويسان تازه نفس و باانگيزه مي تواند بسياري از خلأ ها را پر کند. به همه اينها اضافه کنيد که مخاطب دنبال قصه نو و تازه است؛ دنبال چيزي که براحتي کليشه و دم دستي نباشد و البته به همان اندازه دور از ذهن و غير اينجايي نباشد. واقعيت مهم ديگري که برنامه سازان ما و اتاق فکر هاي آنها خيلي به آن توجه نشان نمي دهند هم اندازه و همگن بودن قصه و پيام است. هر قدر قصه رها تر باشد مخاطب بيشتر همراهي خواهد کرد. قصه اي که زير انواع و اقسام پيام و نصيحت گم شده باشد، اصلا اين قابليت را ندارد که جذابيت هايش را به مخاطب ارائه کند. آن هم براي مخاطب اين سال ها که از چند کيلومتري بوي پيام مستقيم و نصيحت را مي فهمد و البته خيلي کم به آن وقع مي گذارد.

درواقع هر چه قصه، ملزم به روايت خودش باشد و در دست انداز پيام هاي اجباري نيفتد، راحت تر مي تواند به هدف غايي خود که همان درگير کردن مخاطب است، دست يابد. به عبارت ديگر هر وقت پيام نچسبي به قصه الصاق شده، اسباب سقوط داستان را فراهم آورده است. خصوصا قصه اي که بنيان مفرحي دارد و قرار است در ايام نوروز از يکي از شبکه هاي تلويزيون پخش شود، بايد به اين ويژگي آراسته باشد.

توفيق سريال هاي مناسبتي

براي يک هنرمند هيچ چيز باشکوه تر از اين نيست که مردم جامعه اش يک ماه تمام با اثري که او ساخته و پرداخته زندگي کنند، درباره کارش صحبت کنند و او بتواند تاثير کارش را بر مردم جامعه اش ببيند، اما واقعا يک اثر ماه رمضاني بايد چه ويژگي هايي داشته باشد؟ درست است که ما در اين زمينه روزهاي آزمون و خطا را مي گذرانيم، اما با نگاهي به آثار پرمخاطب گذشته که در اين ايام پخش شده اند، براحتي مي توان به اين نکته پي برد که مخاطب به آثار طنز و کمدي اقبال بيشتري نشان مي دهد تا آثار ملودرام. اگرچه بايد همين جا گفت که مخاطب با آثار فاخر و منسجم ملودرام نيز روي خوش نشان داده و مي دهد (مثل ميوه ممنوعه، صاحبدلان، مادرانه، جراحت و...) و حتي هنوز آثار ماورايي (مثل او يک فرشته بود، سقوط يک فرشته و...) برايش تا حدودي جذاب هستند، اما به دلايل بسياري که عموما در حوزه جامعه شناسي و مشکلات ريز و درشت اقتصادي و اجتماعي حال حاضر ما تعريف مي شود، طنز و شادي به اندازه يک نياز فوري و مسکن پاره اي از کمبودها، ارتقاء يافته است، اگر رضا عطاران با مجموعه کارهايش توانست در ايام ماه رمضان سال هاي گذشته حسابي بدرخشد، دقيقا از همين نياز مخاطب به شادي مي آيد. او بازيگري است که تقريبا بخش عمده اي از محبوبيتش را مديون همين آثار مناسبتي ماه رمضان است، اگر او اين روزها در سينما به نمادي از يک طنزپرداز موفق تبديل شده است، به اين دليل است که مخاطب با آثار طنز تلويزيوني او خاطره خوشي دارد و همين خاطره خوش است که باعث مي شود دوباره به تماشاي آثار ديگرش بنشيند.

به نظر مي رسد در شرايط کنوني تلويزيون بيشترين اهتمامش را روي ساخت آثار مفرح و کمدي گذاشته است که منطقي و قابل درک است. رويه اي که اگر درست اجرا شود، حتما در گسترش نشاط جمعي و اثبات دوباره جايگاه رسانه اي مانند تلويزيون تعيين کننده خواهد بود.

گوهر خيرانديش‌، محمدرضا شريفي‌نيا‌، علي صادقي‌، برزو ارجمند‌، نادر سليماني و داريوش موفق از بازيگران اصلي اين مجموعه هستند.

 

برچسب ها http://farhan1.parsiblog.com/ ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 268
  • بازدید کلی : 4,370